ArtinArtin، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

شازده کوچولوی ما

پسر خوبم

پسر خوبم، پسر مهربانم آرتینم امروز 8 صبح بیدار شدی دنت خواستی منم بهت دادم بعد از نوش جان کردن دستور پسته فرمودید( عجب صبحانه ای) ...یکم که حالت جا اومد حاضر شدیم و بردمت مهد ... ساعت 12 اومدم دنبالت مربیت ازم خواست برات جایزه بخرم ، گفتم مگه چی شده ؟ گفتن که امروز آرتین کلی کار خوب انجام داده نقاشیاشو خوب رنگ کرده ، شعراشو خوب خونده، به حرف مربیش گوش داده ... منم برات دست زدم کلی ذوق کردم...حتما امشب یک جایزه خوب داری آرتین جانم ممنونم از اینکه حس خوبی رو بهم دادی  ممنونم که خوبی سپاس عزیزم که هستی سپاس خدایاکه آرتین هست همین بودنت انگیزه زندگیست     ...
20 آبان 1392

این روزهای پسرم

پاییز اومده و چند روزی درگیر سرماخوردگی بودیم ...10 روز طول کشید ولی خدارو شکر الان بهترشدید. هر روز 8 -8.5 از خواب بیدار میشی و بعد از خودن کمی صبحانه میبرمت مهد کودک و من میام خونه و به کارهای خونه میرسم ...تاساعت 12 شما تو مهد هستید، بازی و نقاشی .. کارهایی که تو مهد انجام میدید. شنبه هم با بچه های مهد رفتید نمایش عروسکی نگاه کردید و هنوز فیلمش بدستم نرسیده تا ببینم چیکار کردید ...مربیت که میگفت خوش گذشته... چند تا شعر یاد گرفتی که هر روز اونا رو باهم میخونیم : شعر انار صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان    قلب سفیدی در سینه آن ... شعر زلزله ای زلزله ای زلزله&...
15 آبان 1392

آرزوهای مادرت

پسرم، آرتینم، بهار زندگیم روزها سپری می شوتد و من شاهد رشد و بزرگ شدنت هستم. دلم میخواد بهترین وشادترین زندگی و داشته باشی دلم میخواد بزرگ مردی شوی دلم میخواد پر از معرفت وکمال شوی دلم میخواد الگوی مردی مهربان، مقتدر، دانا؛ خردمند که راهش , هدفش سعادت خانواده و جامعه است باشی     ... آرتینم اینها آرزوهای مادری است از نسل سوخته؛ نسل جنگ و بمب و آتش ؛ نسل شهیدان، نسل سکوت ...میخواهم وقتی بزرگ شدی در مورد نسل مادرت زود قضاوت نکنی ...میخوام بیاندیشی، تامل کنی، جستجو کنی ... دوست دارم بهترین قدمها را در زندگیت برداری دوست دارم نه به خاطر من بلکه به خاطر خودت، به خاطر ایرانمان قوی و بهترین باشی امیدوارم بتوانیم ر...
15 آبان 1392
1